شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
1 - به خوانندهٔ کتاب زبور
2 - حصه اول
3 - دعا
4 - عشق شور انگیز را هر جاده در کوی تو برد
5 - درون سینهٔ ما سوز آرزو ز کجاست؟
6 - غزل سرای و نواهای رفته باز آور
7 - ایکه ز من فزدوه ئی گرمی آه و ناله را
8 - از مشت غبار ما صد ناله برانگیزی
9 - من اگرچه تیره خاکم دلکیست برگ و سازم
10 - بصدای درمندی بنوای دلپذیری
11 - بر سر کفر و دین فشان رحمت عام خویش را
12 - نوای من از آن پر سوز و بیباک و غم انگیزست
13 - دل دیده ئی که دارم همه لذت نظاره
14 - گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست
15 - این جهان چیست صنم خانهٔ پندار من است
16 - فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین
17 - برون کشید ز پیچاک هست و بود مرا
18 - خیز و بخاک تشنه ئی بادهٔ زندگی فشان
19 - تو باین گمان که شاید سر آستانه دارم
20 - نظر به راه نشینان سواره می گذرد
21 - بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به
22 - یا مسلمان را مده فرمان که جان بر کف بنه
23 - عقل هم عشق است و از ذوق نگه بیگانه نیست
24 - سوز و گداز زندگی لذت جستجوی تو
25 - درین محفل که کار او گذشت از باده و ساقی
26 - ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز
27 - از آن آبی که در من لاله کارد ساتگینی ده
28 - ز هر نقشی که دل از دیده گیرد پاک میآیم
29 - دل بی قید من با نور ایمان کافری کرده
30 - ز شاعر ناله مستانه در محشر چه می خواهی
31 - نه در اندیشهٔ من کار زار کفر و ایمانی
32 - مرغ خوش لهجه و شاهین شکاری از تست
33 - خوشتر ز هزار پارسائی
34 - بر جهان دل من تاختنش را نگرید
35 - مرا براه طلب بار در گل است هنوز
36 - زمستان را سرآمد روزگاران
37 - هوای خانه و منزل ندارم
38 - از چشم ساقی مست شرابم
39 - شب من سحر نمودی که به طلعت آفتابی
40 - درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر
41 - بجهان دردمندان تو بگو چه کار داری
42 - اگر نظاره از خود رفتگی آرد حجاب اولی
43 - نور تو وانمود سپید و سیاه را
44 - بده آندل که مستی های او از بادهٔ خویش است
45 - کف خاکی برگ و سازم برهی فشانم او را
46 - این دل که مرا دادی لبریز یقین بادا
47 - رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت
48 - یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
49 - انجم بگریبان ریخت این دیدهٔ تر ما را
50 - خاور که آسمان بکمند خیال اوست
51 - فرصت کشمکش مده این دل بی قرار را
52 - جانم در آویخت با روزگاران
53 - به تسلئی که دادی نگذاشت کار خود را
54 - بحرفی می توان گفتن تمنای جهانی را
55 - چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را
56 - نفس شمار به پیچاک روزگار خودیم
57 - به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
58 - ما که افتنده تر از پرتو ماه آمده ایم
59 - ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر
60 - ’شاخ نهال سدره ئی خار و خس چمن مشو»
61 - دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم
62 - بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد
63 - مه و ستاره که در راه شوق هم سفرند
64 - درون لاله گذر چون صبا توانی کرد
65 - اگر به بحر محبت کرانه می خواهی
66 - زمانه قاصد طیار آن دلآرام است
67 - دگر ز ساده دلیهای یار نتوان گفت
68 - خرد از ذوق نگه گرم تماشا بود است
69 - غلام زنده دلانم که عاشق سره اند
70 - لاله این چمن آلودهٔ رنگ است هنوز
71 - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند
72 - چو موج مست خودی باش و سر بطوفان کش
73 - خضر وقت از خلوت دشت حجاز آید برون
74 - ز سلطان کنم آرزوی نگاهی
75 - با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن
76 - هوس هنوز تماشا گر جهانداری است
77 - فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است
78 - عرب که باز دهد محفل شبانه کجاست
79 - مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز
80 - ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز
81 - جهان ما همه خاک است و پی سپر گردد
82 - باز بر رفته و آینده نظر باید کرد
83 - خیال من به تماشای آسمان بود است
84 - از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست
85 - شراب میکدهٔ من نه یادگار جم است
86 - لاله صحرایم از طرف خیابانم برید
87 - سخن تازه زدم کس بسخن وا نرسید
88 - عاشق آن نیست که لب گرم فغانی دارد
89 - درین چمن دل مرغان زمان زمان دگر است
90 - ما از خدای گم شدهایم او به جستجوست
91 - انقلاب! ای انقلاب!
92 - گرچه می دانم که روزی بی نقاب آید برون
93 - گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر
94 - زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
95 - برون زین گنبد در بسته پیدا کرده ام راهی
96 - گنهکار غیورم مزد بی خدمت نمی گیرم
97 - جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است
98 - نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را
99 - علمی که تو آموزی مشتاق نگاهی نیست
100 - چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن
101 - کشیدی باده ها در صحبت بیگانه پی در پی
102 - عشق اندر جستجو افتاد آدم حاصل است
103 - بیا که خاوریان نقش تازه ئی بستند
104 - عشق را نازم که بودش را غم نابود نی
105 - بر دل بیتاب من ساقی می نابی زند
106 - فروغ خاکیان از نوریان افزون شود روزی
107 - ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق
108 - از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب
109 - بینی جهان را خود را نبینی
110 - من هیچ نمی ترسم از حادثهٔ شب ها
111 - تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود
112 - دیار شوق که درد آشناست خاک آنجا
113 - می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست
114 - قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند
115 - دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرا
116 - مثل شرر ذره را تن به تپیدن دهم
117 - خودی را مردم آمیزی دلیل نارسائی ها
118 - چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
119 - دم مرا صفت باد فرودین کردند
120 - گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد
121 - در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را
122 - ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است
123 - بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشو
124 - جهان رنگ و بو پیدا تو میگوئی که راز است این
125 - از داغ فراق او در دل چمنی دارم
126 - به نگاه آشنائی چو درون لاله دیدم
127 - این هم جهانی آن هم جهانی
128 - بهار آمد نگه می غلطد اندر آتش لاله
129 - صورت گری که پیکر روز و شب آفرید
130 - باز این عالم دیرینه جوان می بایست
131 - لاله این گلستان داغ تمنائی نداشت
132 - هنگامه را که بست درین دیر دیر پای
133 - ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ
134 - من بندهٔ آزادم عشق است امام من
135 - کم سخن غنچه که در پردهٔ دل رازی داشت
136 - خود را کنم سجودی ، دیر و حرم نمانده
137 - به سواد دیدهٔ تو نظر آفریده ام من
138 - تمهید
139 - بندگی نامه
140 - موسیقی
141 - مذهب غلامان
142 - در فن تعمیر مردان آزاد
پنل تبلیغاتی فوربیز
طراحی وب سایت تارنما
مرجع شماره موبایل