شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیسعدی - حکایت دزد و سیستانی
شنیدم که دزدی درآمد ز دشت
به دروازهٔ سیستان برگذشت
بدزدید بقال از او نیم دانگ
برآورد دزد سیهکار بانگ:
خدایا تو شب رو به آتش مسوز
که ره میزند سیستانی به روز
شنیدم که دزدی درآمد ز دشت
به دروازهٔ سیستان برگذشت
بدزدید بقال از او نیم دانگ
برآورد دزد سیهکار بانگ:
خدایا تو شب رو به آتش مسوز
که ره میزند سیستانی به روز