شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیسعدی - رباعی شمارهٔ ۳۹
بوی بغلت میرود از پارس به کیش
همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش
و استاد تو را از بغل گنده خویش
بوی تو چو مشک و زعفران باشد پیش
بوی بغلت میرود از پارس به کیش
همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش
و استاد تو را از بغل گنده خویش
بوی تو چو مشک و زعفران باشد پیش