شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
خاقانی - غزل شمارهٔ ۱۸۶

در خوشاب را لبت سخت خوش آب می‌دهد

نرگس مست را خطت خوب سراب می‌دهد

رشوه به چشم مست تو نرگس تازه می‌برد

باژ به زلف شست تو عنبر ناب می‌دهد

دیده پرآب کرده‌ای رو که به دست غمزه‌ات

هندوی دیده تیغ را بهر تو آب می‌دهد

طرفه‌تر آنکه طره‌ات سر ز خطت همی کشد

پس به تکلف اندرو حسن تو تاب می‌دهد

ور ز خطت برون نهم پای ز بهر گردنم

هم‌سر زلف سرکشت تاب طناب می‌دهد

بر سر کوی حسن تو پای دلم شکسته شد

تا چو درنگ می‌کند جان به شتاب می‌دهد