شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
اوحدی - شنیدن معشوق سخن عاشق

به دست قاصدی داد این حکایت

حدیثی پر شکیب و پر شکایت

چو واقف شد پریرو راز او را

وزان طومار دل پرداز او را

به دل گفتا که: ناچارست یاری

همین سرگشتهٔ بیچاره، باری