شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
خواجوی کرمانی - غزل شمارهٔ ۵۱۴

با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر

با گل عارض او لالهٔ نعمان کم گیر

سخن سرکشی سرو سهی بیش مگوی

قد یارم نگر و سرو خرامان کم گیر

با وجود لب لعل و خط مشگ آسایش

یاد ظلمت مکن و چشمهٔ حیوان کم گیر

شب تاریک اگرت وصل میسر گردد

با رخش چشمهٔ خورشید درخشان کم گیر

میلت ار جز بتماشای گلستان نکشد

در جمالش نگر و طرف گلستان کم گیر

غمزه‌اش بین و دگر شوخی عبهر کم گوی

خط سبزش نگر و سبزهٔ بستان کم گیر

وصل آن حور پریچهره گرت دست دهد

نام جنت مبر وملک سلیمان کم گیر

گوش بر قول مغنی کن و برطرف چمن

صبحدم نغمهٔ مرغان خوش الحان کم گیر

خواجو این منزل ویرانه به اندازهٔ تست

از اقالیم جهان خطهٔ کرمان کم گیر