شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
خواجوی کرمانی - غزل شمارهٔ ۷۰۵

کی آمدی ز تتار ای صبای مشک نسیم

بیا بیا که خوشت باد ای نسیم شمیم

دگر مگوی حدیث از نعیم و ناز بهشت

بهشت منزل یارست و وصل یار نعیم

چو روز حشر مرا از لحد برانگیزند

هنوز شعله زند آتشم ز عظم رمیم

گمان مبر که تمنای بنده سیم و زرست

نسیم تست مراد من شکسته نه سیم

فتاده است دلم در میان خون چون واو

کشیده زلف ترا در کنار جان چون جیم

از آن مرا ز دهان تو هیچ قسمت نیست

که نیست نقطهٔ موهوم قابل تقسیم

بود بمعتقد عاقلان جهان محدث

برون ز عالم عشقت که عالمیست قدیم

بهر دیار که زینجا سفر کنم گویم

خوشا نشیمن طاوس و کوه ابراهیم

کنون چه فایده خواجو ز درس معقولات

که در ازل سبق عشق کرده‌ئی تعلیم