شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عراقی - رباعی شمارهٔ ۸۳

اندر همه عمر خود شبی وقت نماز

آمد بر من خیال معشوق فراز

برداشت ز رخ نقاب و می گفت مرا:

باری، بنگر، که از که می‌مانی باز؟