شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عبید زاکانی - شمارهٔ ۹ - در حسرت بر عمر گذشته

بنای و نی همه عمرم گذشت و میگفتم

دریغ عمر و جوانی که میرود بر باد

به آه و ناله کنون دل نهاده‌ام چکنم

قضا قضای خدایست هرچه بادا باد