شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
امیرخسرو دهلوی - گزیدهٔ غزل ۱۰۸

در شهر چو تو فتنه و مردم کش و بیداد

من زیستن خلق ندانم که چسان است

ترکی که دو ابروش نشسته است به دلها

قربانش هزارست اگر چش دو کمان است