شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیامیرخسرو دهلوی - گزیدهٔ غزل ۲۹۳
ز چشم کافرت کز غمزه لشکر میکشد هر سو
به هفت اقلیم تن یک منزل آبادان نمیماند
نهای با بنده چون اول بدین خوش میکنم دل را
که پیوسته مزاج آدمی یکسان نمیماند
ز چشم کافرت کز غمزه لشکر میکشد هر سو
به هفت اقلیم تن یک منزل آبادان نمیماند
نهای با بنده چون اول بدین خوش میکنم دل را
که پیوسته مزاج آدمی یکسان نمیماند