شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیامیرخسرو دهلوی - گزیدهٔ غزل ۵۸۹
آن لاله و گل که بوستان ساخت همه
دانی ز کجا علم برافراخت همه
از بس که زمین سیر شد از خوردن خلق
هر خون که در و بود برانداخت همه
آن لاله و گل که بوستان ساخت همه
دانی ز کجا علم برافراخت همه
از بس که زمین سیر شد از خوردن خلق
هر خون که در و بود برانداخت همه