شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیانوری - شمارهٔ ۱۳۰ - ایضاله
ای ز جانم عزیزتر خاکی
گر زمین عطف دامن تو برفت
از تو باز آمدن که یارد خواست
عذر این آمدن که داند گفت
ای ز جانم عزیزتر خاکی
گر زمین عطف دامن تو برفت
از تو باز آمدن که یارد خواست
عذر این آمدن که داند گفت