شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیانوری - رباعی شمارهٔ ۲۹۸
زلف تو دلم برد و به جان در خطرم
گیرم که ز بیم پی به زلفت نبرم
باری دمی از زیر کله بیرون کن
چندان که ز دور در دل خود نگرم
زلف تو دلم برد و به جان در خطرم
گیرم که ز بیم پی به زلفت نبرم
باری دمی از زیر کله بیرون کن
چندان که ز دور در دل خود نگرم