شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
مولوی - رباعی شمارهٔ ۲۴۸

بستم سر خم باده و بوی برفت

آن بوی بهر ره و بهر کوی برفت

خون دلها ز بوش چون جوی برفت

زان سوی که آمد به همان سوی برفت