شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیمولوی - رباعی شمارهٔ ۶۳۱
چشم تو هزار سحر مطلق دارد
هر گوشه هزار جان معلق دارد
زلفت کفر است و دین رخ چون قمرست
از کفر نگر که دین چه رونق دارد
چشم تو هزار سحر مطلق دارد
هر گوشه هزار جان معلق دارد
زلفت کفر است و دین رخ چون قمرست
از کفر نگر که دین چه رونق دارد