شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیمولوی - رباعی شمارهٔ ۹۲۲
میآید گرگ نزد ما وقت سحر
هم فقربه میرباید و هم لاغر
تا چند کنی خرخر اندر بستر
بروی زن آب ای که خاکت بر سر
میآید گرگ نزد ما وقت سحر
هم فقربه میرباید و هم لاغر
تا چند کنی خرخر اندر بستر
بروی زن آب ای که خاکت بر سر