شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۳۳
هر جان که به بحر رهنمون آید زود
بیرون رود از خویش و درون آید زود
یک ذرّه شود دو کون در دیدهٔ او
و آن ذرّه ز ذرّگی برون آید زود
هر جان که به بحر رهنمون آید زود
بیرون رود از خویش و درون آید زود
یک ذرّه شود دو کون در دیدهٔ او
و آن ذرّه ز ذرّگی برون آید زود