شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۳۰
از دست بشد تن و توانم چه کنم
در حیرانی بسوخت جانم چه کنم
آن چیز که دانم که ندانست کسی
گویند بدان، من بندانم چه کنم
از دست بشد تن و توانم چه کنم
در حیرانی بسوخت جانم چه کنم
آن چیز که دانم که ندانست کسی
گویند بدان، من بندانم چه کنم