شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۴
مردند همه، در هوسی، چتوان کرد
من با که برآرم نفسی، چتوان کرد
دیرست که روز باز بودست ولیک
بیدار نمیشود کسی، چتوان کرد
مردند همه، در هوسی، چتوان کرد
من با که برآرم نفسی، چتوان کرد
دیرست که روز باز بودست ولیک
بیدار نمیشود کسی، چتوان کرد