شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۲۵

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت