شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۵۵
از عمر گذشته عبرتی بیش نماند
وز مانده نیز حیرتی بیش نماند
عمری که ازو دمی به جان میارزید
چون باد گذشت و حسرتی بیش نماند
از عمر گذشته عبرتی بیش نماند
وز مانده نیز حیرتی بیش نماند
عمری که ازو دمی به جان میارزید
چون باد گذشت و حسرتی بیش نماند