شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۳۱
بس سیل که خاست هر نفس چشمم را
وز سر ننشست این هوس چشمم را
از بسیاری که چشم من آب بریخت
آبی بنماند پیش کس چشمم را
بس سیل که خاست هر نفس چشمم را
وز سر ننشست این هوس چشمم را
از بسیاری که چشم من آب بریخت
آبی بنماند پیش کس چشمم را