شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۷
جانم چو ز کنهِ کار آگاه نبود
نومید ز خود گاه بُد و گاه نبود
هر روز هزار پرده از هم بدرید
وز پردهٔ عجز برترش راه نبود
جانم چو ز کنهِ کار آگاه نبود
نومید ز خود گاه بُد و گاه نبود
هر روز هزار پرده از هم بدرید
وز پردهٔ عجز برترش راه نبود