شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۸

دوش آمد و گفت: ای شب و روزت غمِ من

هرگز نشوی تا تو توئی همدمِ من

من خورشیدم تو سایهای بر سرِخاک

تا محو نگردی نشوی محرَمِ من