شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۱۸
دوش آمد و گفت: بی قراری شب و روز
بیکار نشسته در چکاری شب و روز
هرگز نگشایم درِ تو لیک بدانک
جز حلقه زدن کارنداری شب و روز
دوش آمد و گفت: بی قراری شب و روز
بیکار نشسته در چکاری شب و روز
هرگز نگشایم درِ تو لیک بدانک
جز حلقه زدن کارنداری شب و روز