شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۳۱
دوشش دیدم چو زلف خود در تابی
میشد چو مرا بدید در غرقابی
گفتا که برِ تو خواهم آمد فردا
گفتم:اگر امشبم ببینی خوابی
دوشش دیدم چو زلف خود در تابی
میشد چو مرا بدید در غرقابی
گفتا که برِ تو خواهم آمد فردا
گفتم:اگر امشبم ببینی خوابی