شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۳۴

دوش آمد و گفت: هیچ آزرمت نیست

در عشق دمِ سرد و دلِ گرمت نیست

گفتم: «برهان مرا ز من، ای همه تو!»

گفتا که کیی تو، خویش را شرمت نیست