شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۹
ای صبح اگر از پرده عَلَم خواهی زد
بی تیغ مرا سر چو قَلَم خواهی زد
زان سِر که میان من و یار است امشب
دم نتوان زد چرا تو دم خواهی زد
ای صبح اگر از پرده عَلَم خواهی زد
بی تیغ مرا سر چو قَلَم خواهی زد
زان سِر که میان من و یار است امشب
دم نتوان زد چرا تو دم خواهی زد