شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۹۱
شمع است که همچو سرکشی میخندد
وز بیخبری در آتشی میخندد
پس میگرید جملهٔ شب در غم صبح
بر گریهٔ او صبح خوشی میخندد
شمع است که همچو سرکشی میخندد
وز بیخبری در آتشی میخندد
پس میگرید جملهٔ شب در غم صبح
بر گریهٔ او صبح خوشی میخندد