شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۱۰۸
چون نیست امید غمگسارم نفسی
پس من چکنم با که برآرم نفسی
تا دور فتادهام ازان شمع چو گل
چون شمع سرِ خویش ندارم نفسی
چون نیست امید غمگسارم نفسی
پس من چکنم با که برآرم نفسی
تا دور فتادهام ازان شمع چو گل
چون شمع سرِ خویش ندارم نفسی