شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۳۹

شمع آمد و گفت: مانده در سوز و گداز

کار من غم کشته کی آید با ساز

گرچه همه جمع را زِ من روشنی است

در چشم همه به هیچ میآیم باز