شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۴۰

شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا

پای اندر بند و سر در آتش همه جا

گاهم بکشند و گه بسوزند به درد

یک سوخته سرگشتهتر از من بنما