شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۶۲

شمع آمد و گفت: جان من پُردرد است

زین اشک که آتشم به روی آورده است

دی شهد همی خوردم و امروز آتش

تا درد همو خورد که صافی خورده است