شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عطار - شمارهٔ ۶۸

شمع آمد و گفت: زاتش افسر دارم

هر لحظه به نو سوزش دیگر دارم

تا چند به هر جمع من بی سر و پای

در پای افتم از آنچه در سر دارم