شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۱۷
عیسی چو شرابِ لطف در کامم ریخت
بارانِ کمال بر در و بامم ریخت
چون جان و جهان زخویش کردم خالی
خضر آبِ حیات خواست در جامم ریخت
عیسی چو شرابِ لطف در کامم ریخت
بارانِ کمال بر در و بامم ریخت
چون جان و جهان زخویش کردم خالی
خضر آبِ حیات خواست در جامم ریخت