شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - شمارهٔ ۳۱
دل میبینم عاشق وآشفته ازو
جان هر نفسی گلی دگر رُفته ازو
شکر ایزد را که آنچه در جان من است
در گفت نیاید این همه گفته ازو
دل میبینم عاشق وآشفته ازو
جان هر نفسی گلی دگر رُفته ازو
شکر ایزد را که آنچه در جان من است
در گفت نیاید این همه گفته ازو