شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیعطار - و له ایضاً
هر خاک که درجهان کسی فرسود است
تنهاست که آسیای چرخش سوداست
هر گرد که بر فرق عزیز تو نشست
مفشان که سرو فرق عزیزی بوده است
هر خاک که درجهان کسی فرسود است
تنهاست که آسیای چرخش سوداست
هر گرد که بر فرق عزیز تو نشست
مفشان که سرو فرق عزیزی بوده است