شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
سلمان ساوجی - غزل شمارهٔ ۳۲۰

ای وصالت آرزوی جان غم فرسود من

خود چه باشد جز تو و دیدار تو مقصود من

مایه عمرم شد و سود من از عشقت فراق

این بد از بازارسودایت زیان و سود من

تو طبیب و من چنین بیمار و شربت خون دل

با چنین تیمارگی ممکن بود بهبود من؟

آه دود آلود من، روزی خرابیها کند

هان هذر کن زینهار از آه دود آلود من!