شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیکسایی - تیغ خورشید
گر در عمری شبی به ما پردازد
وین جان به لب رسیده را بنوازد
لب بر لب او نهشته ، ناگه خورشید
با تیغ کشیده بر سر ما تازد
گر در عمری شبی به ما پردازد
وین جان به لب رسیده را بنوازد
لب بر لب او نهشته ، ناگه خورشید
با تیغ کشیده بر سر ما تازد