شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیشاه نعمتالله ولی - رباعی شمارهٔ ۲۴۴
زان باده نخورده ام که هشیار شوم
آن مست نیم که باز بیدار شوم
یک جام تجلّی بلای تو بَسَم
تا از عدم و وجود بیدار شوم
زان باده نخورده ام که هشیار شوم
آن مست نیم که باز بیدار شوم
یک جام تجلّی بلای تو بَسَم
تا از عدم و وجود بیدار شوم