شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
هلالی جغتایی - غزل شمارهٔ ۴۳

ای سر زلف تو کمند حیات

نیست ز قید تو امید نجات

آب حیاتی تو و خط بر لبت

سبزهٔ تر بر لب آب حیات

شور من از خندهٔ شیرین توست

ریش دلم را نمک‌ست این نبات

خاطر عاشق ز جهان فارغ‌ست

مشت ندارد خبر از کاینات

تازه‌براتی‌ست خط سبز تو

به ز شب قدر بود این برات

داد هلالی به وفای تو جان

جان دگر یافت ولی از وفات