شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیخیام - رباعی ۸۱
روزی که نهالِ عمر من کنده شود،
و اجزام ز یکدگر پراکنده شود؛
گر زان که صراحیی کُنند از گِل من،
حالی که ز باده پُر کنی زنده شود.
روزی که نهالِ عمر من کنده شود،
و اجزام ز یکدگر پراکنده شود؛
گر زان که صراحیی کُنند از گِل من،
حالی که ز باده پُر کنی زنده شود.