شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
عبدالقهّار عاصی - تو

تو در حضورِ چه هنگامه‌ای جوان شده‌ای؟

که نازنین‌تر از آن‌حد که می‌توان شده‌ای

تو زادهٔ شب و روزِ کدام موهبتی؟

که آبِ رویِ گلِ سرخ و ارغوان شده‌ای

تمامِ معجزه‌ها در تو جمع آمده‌اند

مگر که از طرفِ عرش ارمغان شده‌ای

طراوتِ سحری،‌لطفِ شامگاهانی

قیامتی ز طلسماتِ آسمان شده‌ای

شکوفهٔ چه درختی؟ پرندهٔ چه بهار؟

که بی‌صداییِ ما را ترانه‌خوان شده‌ای

هزار بار به پیشِِ تو می‌توان مردن

خجسته باد چه نیکونفس،‌چه جان شده‌ای!

کابل - ثور ۱۳۶۷