شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
صائب تبریزی - غزل شمارهٔ ۲۱۰۵

تنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت

غماز رنگ هم به زبان شکسته گفت

از سنگ سخت تر سخنان در سر شراب

چشم و دهان یار به بادام و پسته گفت!

رازی که بود پرده نشین همچو اشک من

مژگان شوخ چشم به مردم نشسته گفت

شرمنده ام ز خط که سیه بختی مرا

بر روی نازکش به زبان شکسته گفت

صائب تمام شعر تو یکدست و تازه است

این قسم شعرها نتوان جسته جسته گفت