شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
صائب تبریزی - شمارهٔ ۲۰۳

زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد

شبنم من خون خورشید قیامت می مکد

نقش شیرین شسته شد از لوح خارا و هنوز

تیشه فرهاد انگشت جلادت می مکد

از دهان خضر آب زندگانی می رود

تیغ او از بس لب خود را به رغبت می مکد