شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
صائب تبریزی - شمارهٔ ۶۲۹

خوش است چاشنی سود در زیان دیدن

رخ بهار در آیینه خزان دیدن

چه خوب کرد که بلبل خزان ز گلشن رفت

شکسته رنگی گل را نمی توان دیدن

رویت که شست چهره به آتش نقاب ازو

شد مشرق ستاره و مه آفتاب ازو

چشم حیا مدار ز خوبان، که آینه است

امروز دیده ای که نرفته است آب ازو

جرات نگر که در قدح موم کرده ایم

آن باده ای که هست بط می کباب ازو