شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
ملا هادی سبزواری - غزل شماره ۱۴۶

از بهترین سلالهٔ آدم توئی بهین

بر مهترین کلالهٔ حوا توئی مهین

در خاتم رسالتی ای ختم انبیا

همچو نگین به خاتم و چون نقش درنگین

تو بَدرِ ازهری و همه انبیا سُها

تو مهر انوری و نجومند مرسلین

بحر است علم و طفل دبستانت ار بود

آن بحر بیکران و پر از لؤلؤ ثمین

پیشت خرد زدانش اگردم زند چنانست

کاید مگس بعرصهٔ عنقا کند طنین

اندر بیان بدیع معانی حکمتت

چون در شکر حلاوت و شهد اندر انگبین

از شوق ذروهٔ تو فلاطون فیلسوف

مست و خراب بوده و چون باده خم نشین

اسرار در جمال و جلال تو فانی است

صل علیک ثم علی آل اجمعین