شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
کامبیز صدیقی کسمایی - ناز

در کارخانه ای

من کار می کنم.

اینجا

این نو گلان سرخ و سپید و بنفشه موی

هر روز

از روز پیش، بیشتر

می پژمرند.

از دختر کناری پرسیدم:

زیبای من!

آیا چه است نام تو؟ با ناز گفت:

- ناز.

ایکاش من

اینجا، بهار بودم.