شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
کامبیز صدیقی کسمایی - قطره سیل

قطره گفت:

سیل می شوم

گوش - هیچ کس - به حرف او نداد.

سیل گفت:

قطره ها اگر که دست خود به هم دهند،

حرکتم به منصهٔ ظهور می رسد.

گوش داد و ایستاد،

هر کسی به راه بود.

هر کسی که به راه بود،

ایستاد و گوش داد.